داستان بهیاد

داستان بهیاد از سفر ما به مناطق مرزی كشور برای ارائه سخنرانی های آموزشی – انگیزشی و دیدار با خیرین بومی برای راه اندازی پروژه های کارآفرینی اجتماعی در منطقه و ایجاد امید و انگیزه در نوجوانان و جوانان با استعداد بومی آغاز شد… در حاشيه سفرها ترغيب شديم به فضاهای آموزشی مناطق به اصطلاح محروم سر بزنيم؛ دانش آموزان و دانشجويان مستعد و معلمان با وجدانی را ديديم كه با كمترين امكانات برای رسيدن به موفقيت شبانه روز تلاش می كنند؛ با اینکه در منطقه ای محروم از امکانات فیزیکی زندگی و تحصیل می کنند، لیکن ذهن شان ثروتمند بود و اعتقاد داشتند ابتدا باید خودشون را به لحاظ علمی و اجرایی در رشته های مختلف علوم پزشکی، تربیت معلم، فنی و مهندسی، انسانی، هنری و … توانمند کنند تا بتوانند منطقه محل تولد خویش را آباد نمایند و برای ما از تک ستاره های بومی منطقه خود سخن گفتند؛ زمانی که از آینده حرف میزدن برق امید چشمانشان، اشک چشمان ما را جاری ساخت و عمیقاً به فکر فرو رفتیم…

شوق ياری به اين عزيزان مستعد وجودمان را فرا گرفت و به محض بازگشت از سفرها، موضوع را با دانشجويان مستعد و نخبه خود در دانشگاه های مختلف کشور در ميان گذاشتيم؛ زمانی دانشجويان از خطه های مختلف در مورد شرايط تحصيل محل زندگی خود و دشواری های مسير آموزش برايمان سخن گفتند، به رسالت خويش پي برديم و عزم خويش را جذب كرديم و از میان خودشان داوطلبانی را فرا خوانديم و سفرهاي گروهی و انفرادی به مناطق محروم را با حضور دانشجویان داوطلب و الهام بخش آغاز نموديم؛ هر داوطلبی با هر تخصصی كه در منطقه می آمد، علاوه بر كمك هاي آموزشی، الگو و الهام بخش افراد بومی ساکن منطقه می شد؛ به خاطر داریم در سفری که به همراه جمعی از دانشجویان بومی رشته های مختلف علوم پزشکی به مدرسه ای در جنوب سیستان و بلوچستان رفت بودیم، پس از سخنرانی الهام بخش جمعی از دانشجویان، دانش آموزان برای مدت طولانی با تمام وجود خود فقط تشویق می کردند و زمان خروج از مدرسه برای ما تونل بدرقه ای تشکیل دادند؛ دانش آموزان مستعد با تمام سلول های وجود خود تشویق کردند و دانشجویان داوطلب با تمام وجود اشک شوق ریختند…

و اين عاملی بود كه داوطلبان به خاطر حس ارزشمند و حال خوبی كه نصيبشان می شد، خود ترغيب به ادامه اين سفرها مي شدند و روز به روز به تعداد این انسان های عاشق افزوده شد و این داستان ادامه داشت تا بهمن ماه سال هزار و سیصد و نود و هشت… با آغاز اپیدمی کرونا و کنسل شدن کلیه سفرهای داوطلبانه و عاشقانه به مناطق مختلف کشور، موقتاً فرصت ایجاد اين حال خوب برای داوطلبان و ارائه سرويس های آموزشی-انگیزشی به مناطق محروم متوقف شد و اين امر ما را برآن داشت تا با حمایت خیرین نیک اندیشی که در سال های گذشته به صورت مستمر حامی بودند سامانه مدیریت یادگیری بهیاد را ایجاد کنیم که نه تنها خدمات داوطلبانه قبل از کرونا را ادامه دهيم، بلكه دامنه خدمات خود را به شدت در نقاط مختلف کشور توسعه دهيم و شاهد شكوفايی يادگيری دانش آموزان و دانشجویان در مناطق بيشتری از سرزمين وسيعمان و حتی خارج از مرزهاي سرزمين باشيم…

چالش اصلی ما نبود اینترنت و تجهیزات آموزش مجازی در مناطق محروم بود که به لطف خداوند و با حمایت خیرین نیک اندیش و پیگیری معلمان داوطلب و عاشق مستقر در مناطق، مقرر گردید در فاز اول طرح بهیاد به تعدادی از مدارسی که دسترسی به اینترنت وجود دارد تجهیزات آموزشی مورد نیاز اهدا و برگزاری وبینارهای آموزشی – انگیزشی و جلسات مشاوره تحصیلی به صورت مجازی از آذر ماه سال هزار و سیصد و نود و نه (همزمان با روز جهانی داوطلب) آغاز و با حمایت مستمر خیرین و داوطلبان، روز به روز به تعداد نقاط تحت پوشش بهیاد اضافه گردد.

به اميد روزی كه عدالت آموزشی در جای جای اين زمين خاكی برقرار و ماندگار و واژه مناطق محروم از سیستم آموزشی جهان حذف شود…